چرا احساس پیشرفت نمی کنیم
? چرا احساس #پیشرفت نمیکنیم؟
ابتدای بحث باید این #دسته_بندی را مدنظر قرار دهیم که احساسِ پیشرفت با پیشرفت #تفاوت اساسی دارد.
مانند فقر و احساس فقر، ممکن است فرد یا جامعه ای #فقیر نباشد اما احساسِ فقر کند. ممکن است جامعه ای نسبت به سه دهه قبل #پیشرفت کند اما آحاد جامعه احساس پیشرفت نکنند!
همه آمارهای داخلی و بین المللی در مورد وضعیت ایران نسبت به #سه_دهه پیش نشان میدهد در بخش های مهمی مانند بهداشت و سلامت، آموزش و توسعه سواد، قدرت نظامی و امنیتی، گسترش راه سازی، سدسازی و دسترسی روستاها به امکانات پایه نظیر انرژی، سوخت، میزان صاحبخانه شدن مردم، و دهها نمونه دیگر پیشرفت کرده ایم.
اما سوال اساسی اینجاست؛ چرا احساسِ #پیشرفت نمیکنیم؟
بلافاصله در پاسخ میگوییم: چون تورم بالاست، بیکاری در همه خانواده ها وجود دارد و تامین #معیشت سخت شده است!
منتها این پاسخِ درست، قانع کننده نیست، چون پاسخ کاملی نیست!
اولین شرط پیشرفت استمرار و همیشگی بودن آن است، جامعه نمیتواند یک دوره احساس پیشرفت داشته باشد اما با یک بحران همه دست آوردها را #فراموش کند، در نتیجه باید به سمت پیشرفت ثابت و #مستمر حرکت کرد.
در ایران اگر انقلاب مشروطه در سال 1285 را یک مبنا و نقطه عطف تحول به سمت پیشرفت بدانیم، #همیشه بین دولت و ملت یک رقابت و عدم اعتماد وجود داشته است.
دولتها، بیسوادی و فرهنگ ناقص ملت را عامل عقب ماندگی میدانستند، ملت هم دولت را عامل اصلی عدمپیشرفت می پندارد.
بخشی از پاسخ به سوال ابتدایی در همین نکته نهفته است، ایرانی ها #احساس_پیشرفت نمیکنند و هیچ گاه احساس پیشرفت نخواهند داشت، زیرا هر کدام بار و وظیفه پیشرفت را بر دیگری تحمیل میکند.
وظیفه ایجاد پیشرفت را، دولت بر عهده ملت و ملت بر عهده دولت میگذارد، این سیکل کماکان ادامه دارد.
از کجا باید #شروع کرد؟
در ادامه اینمباحث به این سوال میپردازیم که از کجا باید شروع کرد؟