زندگی مومنانه

  • خانه 
  • سخنان زیبا  ایام فاطمیه  شبهات فاطمیه قدرت ایران 

اختلاف شیعه وسنی

28 مهر 1396 توسط هاجر جرفي

شیعه و سنی در مسح پا چه اختلافی دارند؟
به نظر می رسد منشأ اختلاف در مسح و شستن پا، اعراب کلمه “ارجل” (پاها) در آیه ششم سوره مائده و کیفیت عطف آن به ما قبل باشد.

در کیفیت قرائت لام در “ارجلکم” دو نظریه وجود دارد. عده ای آن را به کسر خواندند که در این صورت، بنابر پذیرش این قرائت هیچ اختلافی نباید وجود داشته باشد، ولی در این حالت نیز برخی از مفسران اهل سنت بر این باورند که قول اهل سنت ترجیح دارد؛ زیرا در این صورت عطف “ارجل” بر “رؤوس” نه به این جهت است که مثل سر مسح شود، بلکه چون پا بر خلاف بقیه اعضای بدن هنگام شستن، آب روی آن ریخته می شود، برای جلوگیری از اسراف عطف به آن شده است.[1]

آیا معنای تفسیر به رأی غیر از این است؟! مگر این نوع تفسیرها غیر از به خدمت گرفتن قرآن جهت توجیه افکار و معتقدات خویش است؟! در صورتی که قرآن کلام وحی است. ما باید در خدمت قرآن باشیم و از آموزه های آن بهره مند شویم و باورهایمان را از قرآن گرفته و محکم گردانیم و از هر گونه پیش داوری بپرهیزیم.

این نوع دیدگاه ها تفسیر نیست، بلکه تحلیل و دیدگاه شخصی و فردی است که آن را بر قرآن تحمیل می نماییم، از این رو لازم است پیرامون آیه مربوطه بحث نماییم.

امّا برخی دیگر لام در “ارجلکم” را به فتح قرائت نمودند.

برخی از دانشمندان اهل سنت چنین استدلال نمودند: شستن در آیه وضو،[2] شامل مسح هم می شود؛ یعنی شستن عبارت است از: تری و رطوبت بیشتر، اما عکس آن درست نیست؛ یعنی مسح شامل شستن نمی شود. بنابر این اگر کسی پاها را بشوید، یقین به برائت ذمه پیدا می کند؛ زیرا بر فرض وجوب مسح، کسی که پا را شسته مسح هم نموده است، بر خلاف زمانی که مسح کرده باشد. در این صورت اگر واقعاً شستن واجب باشد تکلیف از ایشان ساقط نمی شود؛ چرا که وی فقط مسح نموده، در حالی که شستن واجب بوده است.[3]

روشن است که این نوع استدلال نادرست است؛ زیرا که شستن و مسح کردن دو ماهیت جدا از هم بوده و در حقیقت نسبتشان، نسبت تضاد است. بنابر این هیچ کدام بر دیگری صدق نمی کنند؛ یعنی نه به شستن مسح اطلاق می شود و نه به مسح، شستن، بلکه در این گونه موارد بهترین معیار تشخیص فهم لغات، عرف همان لغت است.

آیا واقعاً عرف از این دو کلمه همین را می فهمد که در این استدلال بیان شده؛ یعنی اگر کسی پایش را بشوید می گویند مسح کرده است.

اگر با تسامح بپذیریم که نسبتشان عام و خاص مطلق است نه تضاد، و شستن عبارت است از مسح و زیادی،
اولاً: پس باید بتوان این را تعمیم داده و هر جا که تکلیف ما مسح باشد بتوان گفت که شستن کفایت می کند. بنابر این باید در مسح سر نیز قائل شد که اگر کسی به جای مسح، آن را بشوید کفایت می کند، در صورتی که این قول بدیهی البطلان است و کسی قائل به آن نیست.[4]

ثانیاً: در این صورت باز هم نمی توان پا را به جای مسح، شست؛ زیرا وضو از عبادات است و عبادات هم توقیفی هستند؛ به این معنا که کسی حق تصرف و کم و زیادی در آن را ندارد و باید دقیقاً مانند پیامبر (ص) وضو گرفت؛ چون در این صورت این استدلال اجتهاد در مقابل نص است که به ضرورت باطل است.

رشید رضا از دانشمندان اهل سنت می گوید: از نظر عقل هم می بینیم که شستن مناسب تر است؛ شستن نظافت است و این برای ایستادن در مقابل رب الارباب شایسته تر است.

بدون تردید وی در این جا بدون این که از قیاس اسمی ببرد، متوسل به آن شده است، یعنی گفته: این شستن نظافت است و هر چه که نظافت باشد بهتر است، و این مورد هم مثل بقیه موارد پس شستن بهتر است، در صورتی که برای قیاس در اثبات احکام دین جایگاهی وجود ندارد و این چیزی نیست که خود صاحب المنار به آن قائل باشد؛ زیرا او در ذیل آیه شریفه “أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِین”؛ “من از او بهترم مرا از آتش آفریده اى و او را از گل‏”،[5]

دو روایت از امام صادق (ع) در مذمت قیاس نقل می کند و می گوید: ابو نعیم در حلیه (حلیة الأولیاء) و دیلمی از جعفر صادق از پدرش و او از جدش نقل می کند که رسول الله (ص) فرمود: اولین کسی که امر دین را با نظر خود قیاس کرد ابلیس بود.[6] باز می گوید: جعفر (صادق) گفت: کسی که امر دین را با نظر خود قیاس کند خداوند در روز قیامت او را همنشین ابلیس قرار خواهد داد.[7]

نتیجه:
آنچه در این گفتار بیان شد دو حکم برای دو موضوع بود؛ یعنی شستن و مسح کردن صورت و سر، و هر یک از آن دو به چیزی عطف شد؛ دست ها به صورت و پاها به سر؛ یعنی همان طور که در وضو شستن صورت واجب است، شستن دو دست از آرنج هم واجب است و همان طوری که مسح (بعض) سر واجب است، مسح پا تا برآمدگی نیز واجب است.[8]

[1]. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ‏1، ص611 ‏، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، بیروت، 1407 ق‏.
.[2] مائده، 6، “یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ”.
[3]. رازی، ابو عبد الله فخر الدین محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 11، ص 306، دار احیاء التراث العربى، چاپ سوم، بیروت، 1420 ق؛ رشید رضا، محمد، تفسیر القران الحکیم (تفسیر المنار)، ص 233، دار المعرفة، چاپ دوم، بیروت.
[4]. نک: طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، موسوی همدانی، ج ‏5، ص 363، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، 1374ش.
[5]. اعراف،12٫
[6]. شیطان در پاسخ به خداوند که به او فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنى؟» گفت: «من از او بهترم (چون) مرا از آتش آفریده‏اى و او را از گل‏.
[7]. تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار)، ج 8، ص 331٫
[8]. طوسی، تهذیب‏الأحکام، ج 1، ص 62، ح 20؛ برای اطلاع بیشتر به تضارب آراء در این باب به رساله شیخ مفید، المسح على الرجلین، ص 25 در این زمینه مراجعه کنید.

منبع:islampedia.ir
www.shafaqna.com

 نظر دهید »

مصیبت بزرگ

26 مهر 1396 توسط هاجر جرفي

#با_کاروان_اسرا

?مصیبت بزرگ

کاروان اسرای اهل بیت امام حسین(ع) را پس از گذراندن از مسیر #طولانی کوفه تا شام و گرداندن در شهرهای بین راه، به همراه سرهای نورانی و پاک به طرف #دمشق آوردند.
چون نزدیک دروازه #دمشق رسیدند،
 اُم الکلثوم، شمر را صدا زد و فرمود:« ما را از دروازه ای وارد دمشق کنید که مردم کمتر اجتماع کرده باشند، و سرها را از محمل‌ها دورتر ببرید تا مردم به ما نگاه نکنند.» 

#شمر از روی خباثت و ناپاکی و سرکشی مخصوص خودش، در واکنش به سخن ام الکلثوم فرمان داد #سرها را بالای نیزه ها زدند و در میان محمل‌ها قرار دادند، آن‌گاه آنان را از میان تماشاچیان عبور داد، از دروازه اصلی دمشق گذراند و در کنار پله‌های مسجد جامع شهر نگه داشت. 

?لهوف سید بن طاوس

 نظر دهید »

برداشت نادرست از دین

26 مهر 1396 توسط هاجر جرفي

#برداشت_نادرست_از_دین

?تایید احکام دین

اساسا، در اصل دین و مبانی آن انسانها دعوت به تفکر و #تعقل شده اند.(آیات فراوانی داریم).
اما #نگاه_ناقص_روشنفکری برای همه احکام دین بدنبال یک تاییدیه علمی است!

مثلا اگر فلان موسسه یا دانشگاه #غربی در آزمایشگاه فواید #روزه یا نماز را ثابت کند، بدون آنکه از کیفیت آزمایش اطلاعی داشته باشند، سر تایید تکان میدهند.

اما اگر همان حکم دینی(نماز یا روزه) را با #قال_امام_صادق یا آیه قرآن برایشان نقل کنید؛ مجدد سر تکان میدهند و می گویند: این حکم و دستور خدا برای #اعراب عصر پیامبر است!!!

✅اینها با دین #شوخی دارند چون دین را نمیشناسند

 نظر دهید »

سرنوشت قاتلان امام حسین ع

26 مهر 1396 توسط هاجر جرفي

​#سرنوشت_قاتلان_امام_حسین
? عاقبت شتربانی که لباس امام حسین علیه السلام را دزدید.
از سعيد بن مسيّب روايت است كه چون حضرت امام حسين عليه السّلام شهيد شد، در سال ديگر من متوجّه حج شدم كه به خدمت حضرت امام زين العابدين عليه السّلام مشرّف شوم. پس روزى بر در كعبه طواف مى كردم ناگاه مردى را ديدم كه دستهاى او بريده بود و روى او مانند شب تار سياه و تيره بود ‌و به پرده كعبه چسبيده بود و مى گفت: خداوندا به حقّ اين خانه كه گناه مرا بيامرز و مى

دانم كه نخواهى آمرزيد؛ من گفتم: واى بر تو چه گناه كرده اى كه چنين نااميد از رحمت خدا گرديده اى؟ گفت: 

من شتربان امام حسين عليه السّلام بودم در هنگامى كه متوجّه كربلا گرديد. چون آن حضرت را شهيد كردند، پنهان شدم كه بعضى از جامه هاى آن حضرت را بربايم و در كار برهنه كردن حضرت بودم. در شب ناگاه شنيدم كه خروش عظيم از آن صحرا بلند شد و صداى گريه و نوحه بسيار شنيدم و كسى را نمى ديدم و در ميان آنها صدائى مى شنيدم كه مى گفت: اى فرزند شهيد من و اى حسين غريب من، تو را كشتند و حقّ تو را نشناختند و آب را از تو منع كردند. از استماع اين اصوات وحشت زا، مدهوش گرديدم و خود را در ميان كشتگان افكندم و در آن حال مشاهده كردم سه مرد و يك زن را كه ايستاده اند و بر دور ايشان ملائكه بسيار احاطه كرده اند. يكى از ايشان مى گويد كه: اى فرزند بزرگوار و اى حسين مقتول به سيف اشرار، فداى تو باد جدّ و پدر و مادر و برادر تو.ناگاه ديدم كه حضرت امام حسين عليه السّلام نشست و گفت: لبّيك يا جدّاه و يا رسول اللَّه و يا أبتاه و يا امير المؤمنين و يا امّاه يا فاطمة الزّهرا و يا أخاه اى برادر مقتول به زهر جانگداز. بر شما باد از من سلام. پس فرمود: يا جدّاه كشتند مردان ما را، يا جدّاه اسير كردند زنان ما را، يا جدّاه غارت كردند اموال ما را، يا جدّاه كشتند اطفال ما را، ناگاه ديدم كه همه خروش بر آوردند و گريستند. حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام از همه بيشتر مى گريست. پس حضرت فاطمه عليها السّلام گفت: 
اى پدر بزرگوار ببين كه چه كار كردند با اين نور ديده من اين امّت جفاكار. اى پدر مرا رخصت بده كه خون فرزند خود را بر سر و روى خود بمالم، چون خدا را ملاقات كنم با خون او آغشته باشم. پس همه بزرگواران خون آن حضرت را برداشتند و بر سر و روى خود ماليدند. پس شنيدم كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى گفت كه: فداى تو شوم اى حسين كه تو را سر بريده مى بينم و در خون خود غلطيده مى بينم، اى فرزند گرامى چه کسی جامه هاى تو را كند؟ حضرت امام حسين عليه السّلام فرمود كه: اى جدّ بزرگوار، شتر دارى كه با من بود و با او نيكيهاى بسيار كرده بودم، او به جزاى آن نيكيها مرا عريان كرد. 
پس حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به نزد من آمد و گفت: از خدا ترس نكردى و از من شرم نكردى كه جگرگوشه مرا عريان كردى؟ خدا روى تو را سياه كند در دنيا و آخرت و دستهاى تو را قطع كند. پس در همان ساعت روى من سياه شده و دستهاى من افتاد و براى اين دعا مى كنم و مى دانم كه نفرين حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رد نمى شود و من آمرزيده نخواهم شد.
?جلاء العيو ن

 نظر دهید »

مهدی جان

26 مهر 1396 توسط هاجر جرفي


مهدی جان!
سئوالی ساده دارم از حضورت
من آیا زنده‌ام وقت ظهورت
اگر که آمدی من رفته بودم
اسیر سال و ماه و هفته بودم
دعایم کن دوباره جان بگیرم
بیایم در رکاب تو بمیرم

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 45
  • 46
  • 47
  • ...
  • 48
  • ...
  • 49
  • 50
  • 51
  • ...
  • 52
  • ...
  • 53
  • 54
  • 55
  • ...
  • 74
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

زندگی مومنانه

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس