موضوع: "حکایت"

تو گناه را ترک کن خدا تربیتت می کند..

جا خالی دادن

بارها می شد که مرحوم ملا عبدالله شوشتری از عنصر تقوا و ورع،مقدس اردبیلی،مسائلی را می پرسید و مسائل طرح شده میان آن دو عالم،مورد بحث و موشکافی واقع می شد.بسا می شد که وقتی بحثی در حضوردیگران در می گرفت،ناگاه مرحوم اردبیلی در بین گفت وگو،سکوت اختیار می کرد یا اظهار می داشت که باید به کتاب مراجعه کنم.سپس دست شوشتری را م گرفت تا به جا خلوتی می رسیدند.در این هنگام،مقدس اردبیلی رو به شوشتری کرده،می گفت:

صفحات: 1· 2

جایگاه معلم

یزید بن معاویه پسری داشت که نام  او را معاویه گذاشته بود و به او علاقه بسیار داشت .در جهت تربیت او معلم لایقی به نام «عمر المقصوص» را انتخاب کرد.

عمر مردی با ایمان واز دوستداران واقعی علی (ع) بود.این معلم شایسته ،همه مبانی اسلامی وایمانی را به معاویه آموخت وهمه وجودش را از اشعه فروزان معارف قرآن واهل بیت (ع)روشن نمود.فرزند یزید پس از مرگ پدر در سن بیست سالگی به خلافت رسید.اما تأثیر عمیق تربیت معلم دلسوز باعث شد پس ازچهل روز با اعلام تنفر از جنایات پدر بزرگ وپدرش ،از خلافت کناره گیری نماید وضربه محکمی به حکومت ظالمانه بنی امیه وارد کند.

دوازده اردیبهشت روز معلم وسالروز شهادت شهید مطهری (ره) بر تمامی اساتید ومعلمین عزیز تبریک وتهنیت باد.

اصلاح نگرش

شاعری بود به نام ،حاجب قصیده ای در مدح امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) سرود که قسمت آخرش این بود:

حاجب اگر معا مله حشر با علی است             من ضامن تو هرچه بخواهی  گناه کن

شب امام علی (ع) را در خواب دید،حضرت به او فرمود:مصرع دوم شعر خود را اصلاح کن :حاجب گفت:چه بگویم؟حضرت فرمود بگو:

حاجب اگر معامله حشر با علی است              شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن

 

ان شاءالله که بتوانیم  عمل کننده خوبی باشیم و روز محشر سربلند.

فاصله جهل وعلم

ابن جوزی برمنبری که سه پله داشت مشغول خطابه بود.زنی در محفل از اومسأله ای پرسید،ابن جوزی پاسخ داد نمی دانم.زن گفت:توکه نمی دانی چرا سه پله از دیگران بالاتر نشسته ای؟اوجواب داد:این سه پله که من بالاتر نشسته ام به آن اندازه ای است که من می دانم وشما نمی دانید.بنابراین به اندازه معلوماتم بالاتر رفته ام واگر به اندازه مجهولاتم می خواستم بالا بروم،لازم بود که یک منبری درست کنندکه تا فلک الافلاک بالا می رفت. منبع: سیره نبوی

كاشف حقيقت

در تاريخ آمده است كه مردي از بني اسرائيل عموي پير و ثروتمندي داشت كه وارثي جز او نداشت به همين جهت بسيار خوشحال بود و آرزو داشت كه با مرگ عمو ثروت هنگفتي به جيب مي زند ولي هر چه انتظار كشيد عمويش نمرد تا او به آرزويش برسد.

 

بلاخره در اثر وسوسه هاي شيطان عمويش را كشت و جسدش ميان راه نهاد سپس ناله وفرياد سر داد كه اي بني اسرائيل به فريادم برسيد كه عمويم كشته شد و از حضرت موسي خواست تا قاتل را پيدا كند.

 

حضرت موسي(ع) از خداوند تعالي راهنمايي خواست وحي آمد اي موسي به قوم خود بگو گاوي را سر ببرند و قسمتي از آن را به كشته زنند تا زنده شود وخود قاتلش را معرفي نمايد آن قوم راه بهانه جويي را پيش گرفته و خواستند تا ويژگي هاي گاو روشن شود.خداوند پنج ويژگي براي گاو روشن نمود.

 

2و1.ويژگي سن و حالت 3.ويژگي رنگ 5و4.ويژگي كرداري و عملي

 

1و2.خداوند تعالي در بيان سن و حالت گاو فرموده است:«لافارض ولابكر . [آن گاوي است] نه سالخورده و نه جوان».

 

3.درباره رنگ گاو فرموده است كه :«صفراء فاقع لونها . ‍[آن گاوي است] به رنگ زرد خالص كه بينندگان را شادمان مي كند».

 

4و5. درباره ويژگي كرداري و كارايي گاو فرموده است:«لاذلول تثيرالارض ولاتسقي الحرث . [آن گاوي است] كه نه رام است و نه زمين را شخم مي زند و نه كستزار را آب ميدهد».

 

به سخن ديگر گاوي كه بيانگر حكم الهي در اين حادثه است بايد ميان سال و پخته،زرد رنگ و چشم گير باشد، اما رام يوغ شخم زمين وآب كش زراعت نباشد.

 

شايد بتوان گفت اين آيات اشاره به اين دارد كه انساني هم كه مي خواهد بيانگر حكم الهي و مجري آن باشد، بايد حداقل پنج ويژگي فوق را داشته باشد.

 

1.نه پير و از كار افتاده كه ذهنش از درك حقايق ناتوان است ،باشد،زيرا خداوند تعالي مي فرمايد :«ومن نعمره ننكسه في الخلق افلايعقلون، هر كه را عمر دراز دهيم ، او را در خلقت دچار آفت مي كنيم آيا نمي انديشند».

 

2.و نه جوان نا پخته بي تجربه،بلكه ميان سال باشد زيرا خداوند تعالي مي فرمايد:در ميان سالي و 40 سالي فرد تجربه لازم را ميابد.«حتي اذا بلغ اشده و بلغ اربعين سنه،تا آنگاه كه به رشد كامل خود برسند و به چهل سال برسند».

 

3.مرد حق گو از عشق فهم و درك حقايق الهي ،نهايت رنگ عشق را همان رنگ زرد شديد و خيره كننده است به سيما دارد، به سخن ديگر رنگ زرد عشق در سيماي عاشقي كه شيفته فهم حقايق و شيداي اجراي احكام الهي است به گونه اي است كه چشم بينندگان را خيره مي كند.

 

4.آري چنين فردي نبايد زير يوغ بهره كشي و شخم زني ارباب هاي جن و انس گرفتار باشد، زيرا در اين صورت پيرو ارباب است نه مطيع واحد قهار.اشاره به آيه:«ءارباب متفرقون خير ام الله الواحد القهار، آيا معبودان گوناگون بهترند يا خداي يگانه قهار؟«.

 

5.همچنين نبايد مشك كش و آب ده كشتزار خيالات باطل و آرزو هاي پوچ خود و ديگران باشد كه در اين صورت جز حق نياورد و جز باطل نداند.

 

آري انسان تا دست از تمام علايق دنيوي نكشد و خود را فداي فهم احكام و حقايق ننمايد نمي تواند بيانگر حكم الهي باشد. چه نيكو فرموده است حضرت علي(ع):«لايقيم امر الله سبحانه الا من لايصانع لايضارع و لايتبع المطامع، حكم و فرمان خداوند سبحان را اجرا نمي كند،مگر كسي كه (با طمع ها و آرزوها) مدارا و همراهي (با او) و فرو تني ننمايد و در پي آنها نرود».